محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

منو پسرم شما همه

بیست و یک ماهگی

زمانهایی هست که نمی‌خواهی عقربه‌های ساعت حرکت کنند!!   نمی‌خواهی روزها به سرعت بگذرند!!   و دلت می‌خواهد زمان در لحظه متوقف شود!   این است حال و روز این روزهای من...   بله، این ۲۱ماه دلبندم هر روز و هر لحظه با من است.   و این عطر وجودش است که مرا لبریز می‌کند.   لبریز از بودن و ماندن،   ماندنی با عشق و امید،   امیدی زیبا به همراه ترسیم رویایی نه‌ چندان دور از دسترس.   این امید را دوست دارم،   که باعث زنده ماندنم می‌شود.   پسرم، عزیزترینم، به خود می‌بالم که فرزندی چون تو دارم.   و از خدای خوی...
4 شهريور 1394

بدون عنوان

عزیزترینم,فرزندم  من مادرت هستم...   من با عشق, با اختیار, با اگاهی تمام پذیرفته ام که مادرت باشم    تا بدانم خالقم چگونه مخلوقش را دوست میدارد هدایت میکند و در برابر خواسته های تمام نشدنی اش لبخند میزند و در اغوشش میگیرد,   من یک مادرم هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد...    من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بی خوابی های شبانه را تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت همه حجم سکوتی,که گاه از خودگذشتگی نامیده میشود...    تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد...   من نه بهشت می خواهم نه اسمان و نه زمین ...    بهشت من زمین من و زند...
31 ارديبهشت 1394

پسر داشتن

پسر ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺣﺲ ﺷﯿﺮﯾﻨﯿﻪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺍﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﻭﺑﺎﺭﻫﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺵ ﺷﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ .... ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻌﺼﻮﻡﻭﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺯﻥ ﻫﺴﺘﻢ ﺣﺲ ﺁﺭﺍﻣﺶﻋﺠﯿﺒﯽ ﻣﯿﺪﻩ .... ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﻣﯿﺸﻢ ﻭ ﺑﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ، ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮﻣﯿﺎﺩ ﭘﯿﺸﻢ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺷﻮﻫﺮﻣﻪ ، ﻧﻪ ﭘﺪﺭﻣﻪ، ﻭﻧﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ.ﺍﻭﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺸﻖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﺩﺳﺘﺎﯼ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮﯼﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﺍﺵ ﻣﻮﻫﺎﻡ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪﻏﺼﻪ ﻫﺎﻡ ﺭﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ، ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺸﻨﮕﺶ ﺗﻮﯼﮔﻮﺷﻢ ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﺎﻣﺎﻥ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﻮﻫﺎﺕ ﭼﻘﺪﺭ ﻗﺸﻨﮓ ﺷﺪﻩ....... (heart ) ﻭﺗﻮﯼ ﺍﻭﻥ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﻭﺝﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﻭﺑﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺸﻖ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ .... ﺁﺭﻩ..... ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺸﻖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ ﺍﻭﻥ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻗﺸﻨﮓ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧﻪ :ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ........ﻭﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﻮﺳﺖ ﻭ...
31 فروردين 1394

من یک مادرم

بچه عجیب ترین موجود دنیاست ،    می آید ،  مادرت میکند ،  عاشقت میکند ،  رنجی ابدی را در وجودت میکارد .  تا آخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد  و تمام ...! بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست ؛  وقتی مادر میشوی ،  رنجی ابدی بسراغت می آید؛    رنجی نشات گرفته از عشق ... مادر که می شوی ،  میخواهی جهان را برای فرزندت آرام کنی . میخواهی بهترین ها را از آن او کنی .  وقتی می خزد ، چهاردست و پا میرود، راه میرود و می دود ،  تو فقط تماشایش میکنی و قلبت برایش تند می تپد ... از دردش نفست میگیرد .  روحت از بیماری اش زخم می شود .  مادر که می ...
17 فروردين 1394

شکرانه

·  به چهره ي معصوم فرزندم نگاه ميكنم. گاهي اوقات فراموش ميكنم كه چگونه به خداوند التماس ميكردم كه فرزندي سالم به من عطا كند.   گاهي اوقات در اثر خستگيهاي روزانه و فشارهاي زندگي، فراموش ميكنم كه چه روزها و شبهايي اشك ميريختم و زاري ميكردم به درگاه خداوند، كه فرزندي را كه در شكم دارم سالم به مقصد برساند.   فراموش ميكنم كه فرشته اي در كنار دارم كه اگر نبود، همه چيز برايم بي مفهوم بود.   فراموش ميكنم بيشتر ببينمش،  بيشتر برايش وقت بگذارم، كمتر سرش فرياد بكشم  و كمتر او را مواخذه كنم.   خدايا! بار ديگر از درگاهت تقاضا ميكنم براي بزرگ كردنش و انسان تربيت كردنش، به من صبر بدهی. ...
20 بهمن 1393

پفک

   وقتی پفک با مماغ قاطی میشه اینطوری میشه       اینم از نهار خوردنت ...
9 دی 1393

یلدا

   پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد.  عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری  یلدای خوشی را برایتان آرزو می کنم . . .
29 آذر 1393