محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

منو پسرم شما همه

بهار

11 فروردین رفتیم باغ بابا جون هوا خیلی خوب بود پسر همش میگفتی تو باغ راه بر م تا تو همه جارو ببینی وقتی میشستم داد میزدی که راه برم ...
16 فروردين 1393

واکسن

27/12/92 باید میبردمت برای واکسن 4 ماهگیت خودمم مریض شده بودم خیلی حالم بد بود با عزیز فریده اول رفتیم دکتر برای من بعد با هم رفتیم بهداشت که شما واکسن بزنی وزنت  7.400 بود بعد با عزیز جون رفتیم خونشون تا از ما مواظبت کنه ...
15 فروردين 1393

هفت سین 1393

هفت سین امسالمون خیلی با صفا بود آخه 3 نفر شدیم . سال تحویل ساعت 20.27 دقیقه بود و امسال سال اسب هست ...
7 فروردين 1393

نندو

چند شب بود که اصلا نمی خوابیدی وقتی شب میشد من قصم میگرفت که باز بی خوابی..... با بابایی تصمیم گرفتیم که این نندو رو برات بخریم از شب خوابیدی تا ساعت 4 ظهر. البته اولین و آخرین بار بود که توش خوابیدی بعد اون هر موقع میزاشتمت توش گریه میکردی الانم جمعش کردیم تو انباریه ...
26 اسفند 1392